چرا این اطلاعات از ما پنهان شده است؟ پیامبر دروغین می‌گوید: ‘خدا پرستش تصویـرها را منع کرده است؛ ما تصویر خود را نمی‌پرستیم، فقط آن را تکریم می‌کنیم چون از پیامبر خدا اطاعت می‌کنیم. امّا اگر همین کار را با تصویری انجام دهی که از ما یا از هم‌پیمانان ما نیست، پس تو بت‌پرست هستی.’ ایمان بدون دلیل تسلیم است. عدالت نیاز به انسجام دارد. ACB 75 93[441] 10 , 0047│ Persian │ #ROVAE

 چرا در کتاب مقدس تمثیل وجود دارد؟ – تمثیل ها و هدف آنها: از بین بردن دروغ (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/YbWE1WZJ01c,
Day 323

 مکاشفه غزل موسی را با آواز بره برابر می داند، اما موسی انتقام جویانه است (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/9z9jtr89bKI

«بت بابل: باکره دروغین روم در بحبوحه درگیری خاورمیانه و ادیان دروغینی که انسان‌های خوب را از هم جدا می‌کنند. در قرن بیست و یکم، در حالی که جهان با وحشت به وحشیگری درگیری بین اسرائیل و حماس نگاه می‌کند، حقیقتی ناخوشایند آشکار می‌شود: هر دو طرف پشت ادیان نهادینه شده پنهان می‌شوند تا بی‌عدالتی‌ها را به قیمت خون بی‌گناهان توجیه کنند. این خدا نیست که این جنگ‌ها را تأیید می‌کند. این الوهیت نیست که موشک‌ها را امضا می‌کند. آنچه در پشت آنها نهفته است، قدرتی همراه با بی‌عدالتی است که توسط دگم‌هایی که برای تفرقه، کنترل و دستکاری ایجاد شده‌اند، حفظ می‌شود.

از زمان‌های قدیم، ادیان سازمان‌یافته ابزار کاملی برای مشروعیت بخشیدن به امپراتوری‌ها بوده‌اند. و دگم تولد عیسی از باکره یکی از دستکاری‌شده‌ترین ارکان این دستگاه است. روم آن را به عنوان دکترین رسمی برای تحمیل یک مسیح‌گرایی کنترل‌شده وارد کرد. اشعیا هفت قرن بعد هرگز از عیسی که از باکره زاده شده بود، سخنی نگفت. او از یک پادشاه خاص، حزقیا، پسر ابی، که در زمان نبوت باکره بود، سخن گفت. کل روایت تحمیل شده توسط روم، آنچه را که در متن اصلی واضح بود، تحریف کرد.

و به اینجا ختم نشد: همان داستان، که تحت تأثیر علایق الهیاتی بود، حتی از طریق نفوذ مستقیم راهب مسیحی، بحیرا، مربی محمد، به قرآن نیز نفوذ کرد. بنابراین، اسطوره‌ای که دو دین بزرگ جهان به اشتراک گذاشته بودند، تثبیت شد، ظاهراً با یکدیگر در تضاد بودند، اما در نهایت از یک منبع سرچشمه می‌گرفتند و توسط همان معماران قدرت جهانی تغییر داده شدند.

خدا با بت‌ها جایگزین شده است. مؤثرترین از همه: آن که در لباس حقیقت پنهان شده است، آن که احساسات را تحت ظاهر تقدس دستکاری می‌کند. باکره دروغین روم، بت بابل، همچنان بر تخت باورهای عامه نشسته است در حالی که تمام مردم تقسیم، ساکت و قربانی می‌شوند.

این تحلیل در پی برچیدن آن ساختار است. بازگشت به متن. بازگشت به معنا. و دستگاه مذهبی را که همچنان ایمان را در ازای اطاعت می‌فروشد، محکوم کنید.

پیامی که می‌گوید «»من مادر خدای حقیقی هستم»» در کنار تصویر فلزی زنی قرار دارد که کلیسای کاتولیک او را «»مریم باکره»» می‌نامد. می‌توانید آن را روی نمای یک کلیسای کاتولیک در بالکونسیلو، لا ویکتوریا-لیما، لیما، پرو ببینید، که من آن را در دو ویدیویی که در یوتیوب آپلود کردم، ضبط کردم.

چطور ممکن است که خدا مادر داشته باشد؟
رومی‌ها نه تنها با داستان تولد عیسی از باکره به ما دروغ گفتند، بلکه به ما می‌گویند که عیسی خدا بود: خدایی که متولد شد و مرد. روم با کفرگویی خود می‌گوید که انسان می‌تواند خدا را بکشد.

آن تصویر، مانند بسیاری دیگر، ابزاری برای نیکی نیست، بلکه ابزاری برای فریب بی‌رحمانه است.

انجیل پنهان: کتاب مقدس تحریف شده توسط امپراتوری برای حفظ قدرت جهانی. پادشاه حزقیا و مادر آینده‌اش، ابی باکره: پیشگویی واقعی اشعیا در قرن هشتم پیش از میلاد تحقق یافت. روم، راهب بحیرا، و قرآن: چگونه تولد از باکره نیز در اسلام گنجانده شد. عیسی و باکره: دستکاری نبوی در پشت دگم تولد از باکره.

بت بابل: باکره دروغین روم در بحبوحه درگیری خاورمیانه و ادیان دروغینی که مردم خوب را از هم جدا می‌کنند.

ادیان نهادینه شده: نقاب امپراتوری

بی‌عدالتی را نمی‌توان با ایدئولوژی‌ها یا باورهای مذهبی توجیه کرد. ادیان نهادینه شده کانال‌هایی به سوی خدا نیستند، بلکه ساخته‌های انسانی هستند که با دقت برای دستکاری وجدان، توجیه قدرت و تقسیم مردم تحت یک نمایش معنویت کاذب طراحی شده‌اند.

تناقضات درونی در متونی که این ادیان «مقدس» می‌دانند، اولین نشانه‌ی جعل انسانی آنهاست. برای مثال، در پیدایش ۴:۱۵، خداوند از قابیل پس از قتل برادرش هابیل محافظت می‌کند:

«من بر قابیل نشانه‌ای خواهم گذاشت تا هر که او را بیابد، او را نکشد.»

تصمیمی که مصونیت از مجازات را اعطا می‌کند، کاملاً در تضاد با آنچه بعداً در اعداد ۳۵:۳۳ آمده است:

«زمین از ریختن خون پاک نمی‌شود، مگر با خون کسی که آن را ریخته است.»

آیا عدالت است که از قاتل محافظت کنیم در حالی که در متن دیگری خواستار مجازات خونین هستیم؟ این تناقضات تصادفی نیستند: آنها محصول قرن‌ها ویرایش خودخواهانه هستند، جایی که سنت‌های قبیله‌ای و مواضع الهیاتی مختلف توسط کاتبان در خدمت قدرت در هم آمیخته شده‌اند.

مثال آشکارتر دیگر: تولد عیسی از باکره. این عقیده که توسط مسیحیت پذیرفته و بعداً توسط اسلام کپی شده است، هیچ پایه نبوی واقعی در تنخ ندارد. آیه‌ای که به عنوان «»اثبات نبوی»» استفاده می‌شود، اشعیا ۷:۱۴ است که می‌گوید:

«»اینک باکره (آلما) باردار شده و پسری به دنیا خواهد آورد و نام او را عمانوئیل خواهد گذاشت.»»

این متن از یک باکره معجزه‌آسا صحبت نمی‌کند، بلکه از یک زن جوان صحبت می‌کند (کلمه عبری آلما به معنای باکره نیست؛ زیرا به معنای بتوله است). متن این فصل نشان می‌دهد که اشعیا به یک رویداد فوری اشاره می‌کرد: تولد پادشاه حزقیا، پسر آحاز و ابی (دوم پادشاهان ۱۸: ۱-۷)، که در زمان خود، حدود ۷۰۰ سال قبل از عیسی، پیشگویی را به عنوان یک نشانه الهی به انجام رساند.

«عمانوئیل» یک مسیح آینده‌ی ماوراءالطبیعه نبود، بلکه نمادی از این بود که خدا در آن نسل با یهودا بود و کودکی که متولد می‌شد (حزقیا) عملاً اورشلیم را از حمله‌ی آشوریان نجات داد. هیچ پیشگویی‌ای برای توجیه تولد عیسی از باکره وجود ندارد. این یک ساختار الهیاتی بعدی بود که تحت تأثیر فرقه‌های بت‌پرست یونانی-رومی قرار گرفت که در آن نیمه‌خدایان از زنان باکره‌ای که توسط خدایان باردار شده بودند، متولد می‌شدند.

و چگونه اسلام همین روایت را تکرار می‌کند؟ زیرا اسلام در خلاء متولد نشد. محمد تحت تأثیر منابع یهودی-مسیحی، به ویژه مربی خود، راهب مسیحی بحیرا، قرار گرفت که آموزه‌هایی را به او آموخت که از قبل بخشی از مسیحیت رومی بودند. قرآن تولد عیسی از باکره را بدون انتقاد یا تحلیل می‌پذیرد و این نشان دهنده‌ی یک منبع آموزه‌ای مشترک است که نه از وحی مستقیم، بلکه از انتقال دینی نهادینه شده ناشی می‌شود.

این موضوع چیزی حتی عمیق‌تر را آشکار می‌کند: اختلافات بین یهودیت، مسیحیت و اسلام آنطور که به نظر می‌رسد واقعی نیستند. آنها شاخه‌هایی هستند که توسط همان سیستم امپراتوری – چه روم، بیزانس یا خلافت‌های بعدی – ایجاد یا مجاز شده‌اند تا مردم را تکه‌تکه کنند، آنها را با الهیات منحرف کنند و یک قدرت مرکزی را که به عنوان مقدس جلوه می‌کند، تداوم بخشند.

از این نظر، همه ادیان نهادینه شده بخشی از یک پروژه هستند: کنترل احساسات انسانی با اسطوره‌های به دقت چیده شده، دستکاری ترس از الوهیت و رام کردن وجدان انتقادی مردم.

بی‌عدالتی توسط دین توجیه نمی‌شود: دستکاری قدرت به قیمت خون بی‌گناه
در درگیری بین اسرائیل و حماس، هر دو طرف از دین به عنوان سپری برای توجیه خشونت و مرگ استفاده می‌کنند. اما بی‌عدالتی هرگز نمی‌تواند و نباید توسط ایدئولوژی‌ها یا باورهای مذهبی محافظت شود. آنچه در پشت ادیان نهادینه شده نهفته است، اراده خدا نیست، بلکه دستکاری‌کنندگان عاطفی هستند که قدرت را از طریق بی‌عدالتی، به قیمت خون بی‌گناهان، حفظ می‌کنند. این الگو نه جدید است و نه منحصر به یک درگیری خاص، بلکه یک ثابت تاریخی است که نشان می‌دهد چگونه از ادیان به عنوان ابزار سیاسی برای تفرقه، کنترل و ستم استفاده شده است.

بله، شواهدی وجود دارد که هم حماس و هم بخش‌های خاصی از دولت اسرائیل از دین به عنوان توجیهی برای اقدامات خشونت‌آمیز در درگیری اسرائیل و حماس استفاده کرده‌اند.

🟩 حماس: استفاده از دین برای توجیه خشونت
حماس، از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۸۷، مبارزه خود علیه اسرائیل را در چارچوب مذهبی قرار داده و آن را به عنوان یک وظیفه اسلامی معرفی کرده است.

منشور ۱۹۸۸: اعلام می‌کند که «»هیچ راه حلی برای مسئله فلسطین جز از طریق جهاد وجود ندارد»» و مبارزه را به عنوان یک وظیفه مذهبی معرفی می‌کند.

منشور ۲۰۱۷: اگرچه زبان خود را ملایم‌تر می‌کند، اما همچنان مقاومت مسلحانه را حقی مشروع می‌داند که توسط قانون الهی تضمین شده است. گلوبالیست+۱۰ویکی‌پدیا+۱۰ویکی‌پدیا+۱۰ویکی‌پدیا
گفتمان مذهبی: حماس از خطبه‌ها و رسانه‌ها برای ترویج این ایده استفاده کرده است که شهادت و مبارزه مسلحانه اعمالی از سرسپردگی مذهبی هستند. ویکی‌پدیا
🟦 اسرائیل: عناصر مذهبی در سیاست و درگیری
در اسرائیل، بخش‌های سیاسی و مذهبی خاصی برای توجیه اقدامات در درگیری به استدلال‌های مذهبی استناد کرده‌اند.

جنبش‌های ملی‌گرای مذهبی: برخی گروه‌ها این ایده را ترویج کرده‌اند که سرزمین اسرائیل اهمیت مذهبی دارد و گسترش شهرک‌سازی و اقدامات نظامی را توجیه می‌کنند. مرکز استیمسون، گلوبالیست
رویدادهای اخیر: در جریان راهپیمایی روز قدس در ماه مه 2025، هزاران ملی‌گرای اسرائیلی در محله‌های مسلمان‌نشین اورشلیم راهپیمایی کردند و شعارهایی مانند «»مرگ بر اعراب»» سر دادند که منعکس‌کننده ترکیبی از شور ملی‌گرایانه و مذهبی است. اخبار آسوشیتدپرس
به طور خلاصه، هم حماس و هم بخش‌های خاصی از دولت اسرائیل از دین به عنوان سپری برای توجیه اقدامات خشونت‌آمیز در این درگیری استفاده کرده‌اند. این ابزاری‌سازی از دین به تداوم درگیری کمک کرده و مانع تلاش‌ها برای دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز شده است.

📜 تولد عیسی از باکره: تحلیلی از منابع و پیشگویی‌های حقیقی
📖 در عهد جدید، انجیل متی (۱:۲۰-۲۳) بشارت تولد عیسی از باکره را با این کلمات ارائه می‌دهد:

«… فرشته خداوند در خواب بر او ظاهر شد و گفت: ای یوسف، پسر داوود، از گرفتن همسرت مریم مترس، زیرا آنچه در او قرار گرفته از روح‌القدس است…» همه اینها برای تحقق آنچه خداوند از طریق پیامبر گفته بود، رخ داد: «اینک باکره‌ای باردار شده و پسری خواهد زایید و او را عمانوئیل خواهند نامید، که به معنای «خدا با ماست» است.»

انجیل لوقا (۱:۲۶-۳۵) نیز بشارت فرشته جبرئیل به مریم را با جزئیات شرح می‌دهد و بارداری عیسی از باکره را تأیید می‌کند.

📖 در قرآن
قرآن این ایده را در سوره 19 آیات 16-21 تکرار می‌کند و تولد معجزه‌آسای عیسی (ع) را بازگو می‌کند:

«و در کتاب [تورات] از مریم یاد می‌کند، هنگامی که از خانواده‌اش به مکانی در شرق کناره گرفت… پس روح خود را به سوی او فرستادیم که به صورت مردی بی‌عیب و نقص بر او ظاهر شد… گفت: «من فقط فرستاده پروردگار تو هستم تا پسری پاک به تو ببخشم.» مریم گفت: «چگونه ممکن است پسری داشته باشم در حالی که هیچ انسانی با من تماس نگرفته و من زناکار نیستم؟» گفت: «چنین باشد؛ پروردگارت می‌گوید: «این برای من آسان است…»»

این متن که طبق برخی منابع تاریخی توسط یک راهب مسیحی به محمد معرفی شده است، تأثیر مسیحیت بر اسلام را نشان می‌دهد و اینکه چگونه هر دو دین، که ظاهراً رقیب هم هستند، آموزه‌هایی را به اشتراک می‌گذارند که می‌تواند در خدمت منافع سیاسی مشترک، به ویژه منافع روم باشد.

🔍 پیشگویی اشعیا و پادشاه حزقیا: حقیقت پنهان
اشعیا ۷:۱۴ می‌گوید:

«بنابراین خود خداوند به شما نشانه‌ای خواهد داد: اینک، زنی جوان باردار شده و پسری به دنیا خواهد آورد و او را عمانوئیل خواهد نامید.»

در اینجا، کلمه عبری اصلی «آلما» به معنای «زن جوان» است، نه لزوماً «باکره» به معنای دقیقی که بعداً تفسیر شده است. زمینه این پیشگویی تاریخی و سیاسی است و خطاب به پادشاه آحاز در دوره‌ای بحرانی برای یهودا، زمانی که دو پادشاه دشمن ثبات پادشاهی را تهدید می‌کردند، بیان شده است.

این نشانه یک وعده مسیحایی در آینده‌ای دور نیست، بلکه اطمینان فوری است که تهدیدات پکح و رزین به زودی شکست خواهد خورد.

حقایق تاریخی، تحقق فوری این وعده را با تولد پادشاه حزقیا، پسر آحاز، تأیید می‌کنند:

دوم پادشاهان ۱۸: ۱-۷، حزقیا را به عنوان پادشاهی عادل توصیف می‌کند که بت‌پرستی را ریشه‌کن کرد و کاملاً به یهوه توکل کرد و به رفاه و محافظت معجزه‌آسا در برابر آشور دست یافت:

«… حزقیا پسر آحاز، پادشاه یهودا، سلطنت را آغاز کرد… او آنچه را که در نظر یهوه درست بود، انجام داد… او به یهوه، خدای اسرائیل، توکل کرد؛ پس از او یا قبل از او، در میان تمام پادشاهان یهودا، کسی مانند او نبود… و یهوه با او بود؛ و هر جا که می‌رفت، موفق می‌شد.»

اشعیا ۷: ۱۵-۱۶ نیز اشاره می‌کند:

«او کره و عسل خواهد خورد تا زمانی که بداند از بدی امتناع کند و خوبی را برگزیند. زیرا پیش از آنکه کودک بداند که از بدی امتناع کند و خوبی را برگزیند، سرزمین دو پادشاهی که از آنها می‌ترسید، متروک خواهد شد.»

سقوط پکاه و رزین از نظر تاریخی در دوم پادشاهان ۱۵:۲۹-۳۰ ثبت شده است که تأیید می‌کند این پیشگویی در زمان حزقیا محقق شده است، نه قرن‌ها بعد با عیسی.

علاوه بر این، دوم پادشاهان ۱۹:۳۵-۳۷ روایت می‌کند که چگونه فرشته خداوند ارتش آشور را نابود کرد و یهودا را آزاد کرد، رویدادی معجزه‌آسا که تحقق پیشگویی‌ها با حزقیا را بیشتر تثبیت می‌کند.

نتیجه‌گیری
ایده تولد عیسی از باکره به عنوان تحقق اشعیا ۷:۱۴، تفسیری دیرهنگام و تحریف‌شده از متن اصلی است که در واقع به زمینه سیاسی فوری پادشاهی یهودا و حزقیا، پادشاه عادل و ناجی دنیوی آن، اشاره داشت. روم، همزمان با تثبیت قدرت خود، این حقیقت را دستکاری و پنهان کرد و نسخه‌های جعلی ایجاد کرد و باورهایی را ترویج داد که آموزه‌های دروغین را در خدمت همان امپراتوری که مردم را تحت پرچم دروغین ایمان تقسیم می‌کند، مشروعیت می‌بخشند.

اسلام، با تکرار ایده تولد از باکره و داشتن یک راهب مسیحی به عنوان مربی معنوی خود، در این شبکه دروغ که تاریخ واقعی را برای حفظ کنترل سیاسی و معنوی تحریف می‌کند، نیز مشارکت دارد.

ضروری است که این دستکاری‌ها را زیر سوال ببریم و افشا کنیم تا مردم را از ظلم و ستمی که در لباس دین پنهان شده است، آزاد کنیم و عدالت واقعی را که نه بر اساس دروغ، بلکه بر اساس شواهد تاریخی و حقیقت آشکار شده است، احیا کنیم.

بنابراین، کار من ضروری است.

تفرقه بین انسان‌های خوب زمانی از بین خواهد رفت که تمام ادیان دروغینی که آنها را از هم جدا می‌کنند، به نفع عدالت، به ضرر آشکار انسان‌های ظالم، برچیده شوند.

مرا درک کنید، من در حال ایجاد تفاهم بین انسان‌های صالح و ایجاد سردرگمی بین انسان‌های ظالم هستم. من کسی خواهم بود که به انسان‌های صالح کمک می‌کنم تا به یکدیگر کمک کنند، زیرا من یک مرد صالح هستم. مزمور ۶۹:۲۱ به من زرداب دادند تا بخورم و به تشنگی‌ام سرکه دادند تا بنوشم. عشق به دشمنان و بخشش ناحق در این پیشگویی کجاست؟ به آنچه در ادامه می‌آید نگاه کنید: مزمور ۶۹:۲۲ باشد که سفره آنها دامی در برابرشان شود و آنچه باید برای رفاه آنها می‌بود، دامی. پس از آن پیامی مانند این نبود: «»پدر، آنها را ببخش، زیرا نمی‌دانند چه می‌کنند!»» یوحنا ۱۹:۲۹-۳۰: «»و کوزه‌ای از سرکه آنجا بود و بر آن ریخته شد.»» سپس اسفنجی را در سرکه خیس کردند، آن را روی زوفا گذاشتند و آن را به دهان او نزدیک کردند. وقتی عیسی سرکه را دریافت کرد، گفت: «تمام شد.» این به عنوان تحقق پیشگویی مزمور ۶۹ ارائه شده است. با این حال، متن اصلی آن مزمور با پیامی که ادعا می‌کند آن را تحقق می‌بخشد، در تضاد است. هیچ اثری از بخشش وجود ندارد. برعکس، لحن آن حاکی از داوری، مجازات و محکومیت است. این کاملاً در تضاد با پیامی است که به عیسی در هنگام مصلوب شدن نسبت داده می‌شود: لوقا ۲۳:۳۴: «و عیسی گفت: ای پدر، آنها را ببخش، زیرا نمی‌دانند چه می‌کنند.» اگر انجیل‌ها می‌گویند که عیسی با دریافت سرکه بر روی صلیب، مزمور ۶۹ را تحقق می‌بخشد، چرا توالی نفرین‌ها و داوری را که بلافاصله در مزمور می‌آید، کاملاً نادیده می‌گیرند؟ این ایده که عیسی پیشگویی‌هایی مانند مزمور ۶۹:۲۱ را تحقق می‌بخشد، بدون در نظر گرفتن کل متن غیرقابل دفاع است. و با وارد کردن عباراتی مانند «»پدر، آنها را ببخش»» در روایت، انجیل کاملاً تمرکز متن ذکر شده را تغییر می‌دهد و هماهنگی ظاهری ایجاد می‌کند که در واقع با یک خوانش گزینشی و غیرمرتبط حفظ می‌شود. به دلیل این حقیقت، که توسط تحریف‌کنندگان انجیل انکار می‌شود، من از مجازات اعدام، بدون عشق به دشمنان، فقط برای دوستان، دفاع می‌کنم. امپراتوری روم با اختراع ادیان برای مطیع کردن بشریت به آن خیانت کرده است. همه ادیان نهادینه شده دروغین هستند. همه کتاب‌های مقدس این ادیان حاوی کلاهبرداری هستند. با این حال، پیام‌هایی وجود دارند که منطقی هستند. و پیام‌های دیگری وجود دارند که از پیام‌های مشروع عدالت قابل استنباط هستند. دانیال ۱۲:۱-۱۳ – «»شاهزاده‌ای که برای عدالت می‌جنگد، برای دریافت نعمت خدا قیام خواهد کرد.»» امثال ۱۸:۲۲ – «»همسر نعمتی است که خدا به مرد می‌دهد.»» لاویان ۲۱:۱۴ – «»او باید با باکره‌ای از دین خود ازدواج کند، زیرا او از قوم خودش است و هنگامی که صالحان قیام کنند، او آزاد خواهد شد.»» 📚 دین نهادینه‌شده چیست؟ دین نهادینه‌شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می‌شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این دین دیگر جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تحت سلطه سلسله مراتب انسانی تبدیل می‌شود که در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، حقیقی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد اطاعت است. یک دین نهادینه‌شده شامل موارد زیر است: کلیساها، کنیسه‌ها، مساجد، معابد. رهبران مذهبی قدرتمند (کاهنان، کشیشان، خاخام‌ها، امامان، پاپ‌ها و غیره). متون مقدس «»رسمی»» دستکاری شده و جعلی. اصول جزمی که نمی‌توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی مردم تحمیل می‌شود. مناسک و آیین‌های اجباری برای «»تعلق داشتن»». اینگونه است که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری‌های دیگر، از ایمان برای مطیع کردن مردم استفاده کردند. آنها مقدسات را به یک تجارت تبدیل کردند. و حقیقت را به بدعت. اگر هنوز معتقدید که اطاعت از یک دین همان داشتن ایمان است، به شما دروغ گفته شده است. اگر هنوز به کتاب‌های آنها اعتماد دارید، به همان مردمی اعتماد دارید که عدالت را به صلیب کشیدند. این خدا نیست که در معابد آنها صحبت می‌کند. این روم است. و روم هرگز از صحبت کردن دست نکشید. بیدار شوید. کسی که به دنبال عدالت است، نیازی به اجازه ندارد. و نه به هیچ نهادی.

نابودی سدوم و عموره

مزمور ۱۰۰:۵) خدا نیکوست زیرا لوط را هنگامی که در سدوم بود نجات داد (پیدایش ۱۹). متبارک باد خدای من و تنها نجات‌دهنده‌ای که می‌پرستم، متبارک باد خداوند (مزمور ۱۱۸:۱۳-۲۰).

حزقیال ۱۶:۴۸ به حیات من سوگند،»» خداوند متعال اعلام می‌کند، «»خواهرت سدوم و دخترانش هرگز کاری را که تو و دخترانت انجام داده‌اید، انجام ندادند. ۴۹ «این گناه خواهرت سدوم بود: او و دخترانش مغرور، چاق و بی‌خیال بودند؛ به فقرا و نیازمندان کمک نمی‌کردند. ۵۰ آنها متکبر بودند و در نظر من کارهای زشت انجام می‌دادند. بنابراین، همانطور که دیدی، آنها را نابود کردم.»

لاویان ۱۸:۲۲ با مرد مانند زن همبستر نشو؛ این عملی شنیع است. ۲۳ با هیچ حیوانی همبستر نشو تا خود را با آن نجس کنی، و هیچ زنی نباید مردی به دنیا بیاورد… او خود را به حیوانی سپرد تا با آن همبستر شود؛ این انحراف است.

رومیان ۱:۲۴ بنابراین خدا آنها را در تمایلات گناه‌آلود قلبشان به ناپاکی جنسی تسلیم کرد تا بدن‌های خود را با یکدیگر خوار کنند. ۲۵ آنها حقیقت خدا را با دروغ عوض کردند و مخلوق را به جای خالقی که تا ابد ستوده می‌شود، پرستش و خدمت کردند. آمین (خروج ۲۰:۵). ۲۶ بنابراین خدا آنها را به شهوات شرم‌آور تسلیم کرد (اشعیا ۱۰:۱۵، امثال ۱۶:۴). حتی زنانشان روابط جنسی طبیعی را با روابط غیرطبیعی عوض کردند (لاویان ۱۸:۲۳). ۲۷ به همین ترتیب، مردان نیز با ترک روابط طبیعی با زنان، در آتش شهوت نسبت به یکدیگر سوختند. مردان با مردان دیگر مرتکب اعمال شرم‌آور شدند و مجازات سزاوار خطای خود را در خود دیدند (لاویان ۱۸:۲۲). دوم پطرس ۲:۶ و اگر خدا شهرهای سدوم را محکوم کرد و ۷ لوط عادل را که از دیدن رفتار وحشتناک گناهکاران خسته شده بود، رهایی داد، ۸ (زیرا آن مرد عادل که در میان آنها زندگی می‌کرد، روز به روز از دیدن و شنیدن اعمال نادرست آنها از نفس عادل خود آزرده می‌شد)، ۹ زیرا خدا می‌داند چگونه عادلان را از دام‌هایشان رهایی دهد و عادلان را برای مجازات در زمان داوری نگه دارد.

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf
«

من مسیحی نیستم؛ من یک هنوته‌ایست (Henotheist) هستم. من به یک خدای برتر که بالاتر از همه چیز است ایمان دارم، و باور دارم که خدایانی آفریده‌شده نیز وجود دارند — برخی وفادار و برخی فریبکار. من فقط به خدای برتر دعا می‌کنم.

اما از آن‌جا که از کودکی در مسیحیت رومی آموزش دیده بودم، سال‌ها به آموزه‌های آن باور داشتم. حتی زمانی که عقل سلیم چیز دیگری می‌گفت، آن عقاید را دنبال می‌کردم.

برای مثال — به‌اصطلاح — من گونهٔ دیگرم را به زنی تقدیم کردم که قبلاً یک سیلی به من زده بود. زنی که در ابتدا مثل یک دوست رفتار می‌کرد، اما بعد، بدون هیچ دلیل، شروع به رفتاری کرد که انگار من دشمنش هستم — با رفتارهایی عجیب و متناقض.

تحت تأثیر کتاب مقدس، باور داشتم که نوعی طلسم باعث این تغییر شده، و آنچه او نیاز داشت دعا بود تا به دوستی که قبلاً نشان داده بود (یا تظاهر کرده بود) بازگردد.

اما در نهایت، همه‌چیز بدتر شد. به محض اینکه فرصتی برای بررسی عمیق‌تر پیدا کردم، دروغ را کشف کردم و در ایمانم احساس خیانت دیدم. فهمیدم که بسیاری از این آموزه‌ها از پیام حقیقی عدالت نیامده‌اند، بلکه از هلنیسم رومی که به متون مقدس نفوذ کرده، آمده‌اند. و تأیید کردم که فریب خورده‌ام.

به همین دلیل، اکنون روم و فریب آن را محکوم می‌کنم. من با خدا نمی‌جنگم، بلکه با تهمت‌هایی که پیام او را تحریف کرده‌اند مبارزه می‌کنم.

امثال ۲۹:۲۷ می‌گوید که مرد عادل از بدکاران نفرت دارد. اما اول پطرس ۳:۱۸ می‌گوید که مرد عادل برای بدکاران مرد. چه کسی باور می‌کند کسی برای کسانی که از آن‌ها نفرت دارد بمیرد؟ باور به آن یعنی ایمان کور؛ یعنی پذیرش تضاد.

و وقتی ایمان کور موعظه می‌شود، آیا این به آن معنا نیست که گرگ نمی‌خواهد شکارش فریب را ببیند؟

یهوه مانند یک جنگجوی نیرومند فریاد خواهد زد: «از دشمنانم انتقام خواهم گرفت!»
(مکاشفه ۱۵:۳ + اشعیا ۴۲:۱۳ + تثنیه ۳۲:۴۱ + ناحوم ۱:۲–۷)

پس چه می‌توان گفت درباره‌ی آن «محبت به دشمن» که طبق برخی آیات کتاب مقدس، پسر یهوه گویا آن را تعلیم داده و گفته باید کمال پدر را با محبت به همگان تقلید کنیم؟
(مرقس ۱۲:۲۵–۳۷، مزمور ۱۱۰:۱–۶، متی ۵:۳۸–۴۸)
این دروغی‌ست که دشمنان پدر و پسر آن را منتشر کرده‌اند.
آموزه‌ای جعلی که از آمیختن یونان‌گرایی با کلام مقدس پدید آمده است.

من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://bestiadn.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –

آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟

در لبه‌ی مرگ، در مسیری تاریک قدم می‌زد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوه‌ها منعکس می‌شدند تفسیر می‌کرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جاده‌ی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پرده‌ای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوه‌ها می‌گذشت، پوشانده بود. او بی‌هدف گام برنمی‌داشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بی‌حس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایه‌ی کشیده‌ای بود که در نور چراغ‌های کامیون‌هایی که غرش‌کنان از کنارش عبور می‌کردند، امتداد می‌یافت. کامیون‌هایی که بی‌وقفه می‌راندند، بی‌آنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در می‌برد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جاده‌ای دوطرفه را از هم جدا می‌کرد، پیش برود، در حالی که کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و تریلرهای غول‌پیکر تنها چند سانتی‌متر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکننده‌ی موتورهای عظیم او را در بر می‌گرفت، و چراغ‌های کامیون‌هایی که از پشت سر می‌آمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، می‌تاباندند. در همان لحظه، کامیون‌های دیگری از رو‌به‌رو نزدیک می‌شدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدم‌هایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابت‌قدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت می‌توانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را می‌بلعید، اما سرما نیز بی‌رحم بود. در کوهستان، شب‌ها همچون پنجه‌هایی نامرئی تا مغز استخوان را می‌سوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخ‌زده وجودش را در بر می‌گرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقه‌ی زندگی‌اش را خاموش کند. هرجا که می‌توانست پناه می‌گرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشه‌ای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمی‌کرد. آب از لابه‌لای لباس‌های پاره‌اش نفوذ می‌کرد و به پوستش می‌چسبید، حرارت اندکش را می‌ربود.
کامیون‌ها بی‌وقفه در مسیر خود پیش می‌رفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا می‌آورد، درخواست کمک می‌کرد. اما رانندگان یا بی‌تفاوت می‌گذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او می‌انداختند، گویی او تنها سایه‌ای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف می‌کرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار می‌کرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده می‌گرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شب‌های بی‌پایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زباله‌های مسافران به دنبال تکه‌ای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمه‌ای نان خشک رقابت می‌کرد، پیش از آنکه آن‌ها بتوانند آخرین خرده‌های نان را ببلعند، او دست دراز می‌کرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجات‌دهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواسته‌های شخصیت‌های شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همان‌هایی که با افتراهای خود، او را به این جاده‌ی زرد کشانده بودند.
گاه‌گاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعه‌ای نوشیدنی به او می‌داد، هدیه‌ای کوچک، اما آرامشی در دل رنج‌های بی‌پایانش.
اما بی‌تفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک می‌کرد، بسیاری روی برمی‌گرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آن‌ها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش می‌کرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی می‌راندند. او نمی‌توانست درک کند که چگونه مردم می‌توانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه می‌توانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بی‌آنکه ذره‌ای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم می‌زد، کیلومترها آسفالت را پشت سر می‌گذاشت، شب‌هایی بی‌خوابی، روزهایی بی‌غذا. مصیبت‌ها یکی پس از دیگری بر او فرود می‌آمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاه‌ترین ناامیدی‌ها، هنوز جرقه‌ای از بقا زنده بود، جرقه‌ای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه می‌کشید.

مزمور ۱۱۸:۱۷
«»من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.»»
۱۸ «»خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.»»

مزمور ۴۱:۴
«»گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف می‌کنم که به تو گناه ورزیده‌ام.»»

ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
«»و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیه‌ای یافت.»»
۲۵ «»آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.»»

مزمور ۱۶:۸
«»خداوند را همواره پیش روی خود داشته‌ام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.»»

مزمور ۱۶:۱۱
«»تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذت‌ها تا ابد.»»

مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
«»از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.»»
۱۲ «»اما مرا به سبب راستی‌ام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.»»

مکاشفه ۱۱: ۴
«»این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستاده‌اند.»»

اشعیا ۱۱ :۲
«»روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.»»

من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شده‌ام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون می‌بینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمی‌کند، بلکه با کلیسای خود ازدواج می‌کند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نام‌های مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجه‌گیری خود را بگیرید). این شخصیت‌ها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمه‌های گچی را می‌بوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.

پیامی که آنها موعظه می‌کنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد می‌کنم. و هنگامی که کفاره‌ام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی می‌آید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.

امثال ۲۸:۱۳
«»آن که گناهان خود را می‌پوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.»»

امثال ۱۸:۲۲
«»هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.»»

من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو می‌کنم. او باید همان‌گونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت می‌شوی، به این دلیل است که باخته‌ای:

لاویان ۲۱:۱۴
«»بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشه‌ای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.»»

برای من، او جلال است:

اول قرنتیان ۱۱:۷
«»زن، جلال مرد است.»»

جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کرده‌ام: «»پیروزی نور»».

و وب‌سایت‌هایم را «»بشقاب‌پرنده»» نامیده‌ام، زیرا با سرعت نور حرکت می‌کنند، به گوشه‌های دنیا می‌رسند و اشعه‌های حقیقت را شلیک می‌کنند که تهمت‌زنندگان را سرنگون می‌کند. با کمک وب‌سایت‌هایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.

وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
«»أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).»»
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
«»تو نمی‌دانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامه‌نویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواری‌ها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.»»

من بارها با خود مرگ روبرو شدم:

حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شده‌ایم!

حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…

این داستان من است، می‌دانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.

.
https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/themes-phrases-24languages.xlsx میکائیل و فرشتگانش زئوس و فرشتگانش را به ورطه جهنم پرتاب می کنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/n1b8Wbh6AHI

«

1 Pero Gabriel le responde: Aunque te hayas consolidado con tus cómplices, no dejas de ser una bestia. Lo demuestra tu rebelión contra tu Hacedor… https://evaluacion-juicio.blogspot.com/2025/02/pero-gabriel-le-responde-aunque-te.html 2 De bloemen in Gabriels handen verwelkten toen hij erachter kwam dat Claudia van een andere man hield. https://gabriels.work/2024/12/12/de-bloemen-in-gabriels-handen-verwelkten-toen-hij-erachter-kwam-dat-claudia-van-een-andere-man-hield/ 3 La prueba de valor y sabiduría. https://videos-serie-lr.blogspot.com/2024/06/la-prueba-de-valor-y-sabiduria.html 4 #LEMUT Бытие 19: Как и Лот, я думаю, что Бог совершил там чудесное дело, и я благословляю Его за это. Если p*384.615=25.708 то p≈0.0668, https://afasi-ucraniano.blogspot.com/2024/01/lemut-19-p38461525708-p00668.html 5 Él mismo peca, es ignorante en un principio y necesita que Jehová lo castigue para corrregirlo: Para lamento de sus enemigos él ya es inmortal https://videos-serie-lr.blogspot.com/2023/07/el-mismo-peca-es-ignorante-en-un.html

«آیا به خدا ایمان داری یا به امپراتوری روم؟
این اتفاق در قرار کور من با زنی افتاد که معلوم شد یک کشیش انجیلی است.

«»با زنی آشنا شدم و او را به شام دعوت کردم.

او به من گفت:

‘من یک کشیش انجیلی هستم. آیا به خدا ایمان داری؟’

من پاسخ دادم:

‘من به خدا ایمان دارم، اما به امپراتوری روم نه.’

او از من پرسید:

‘در مورد چه چیزی صحبت می‌کنی؟’

توضیح دادم:

‘من معتقدم که افراد عادل و ناعادل وجود دارند، و رومیان که ناعادل بودند، پیام اصلی را جعل کردند.’

او به من گفت:

‘مزمور ۱۴ می‌گوید که هیچ‌کس عادل نیست.’

من پاسخ دادم:

‘مزمور ۱۴ همچنین می‌گوید که خدا با عادلان است.
علاوه بر این، چگونه می‌توانی بگویی که یک کشیش هستی در حالی که برای خدمت به خدا باید عادل بود؟
اگر می‌گویی هیچ‌کس عادل نیست، پس آیا می‌گویی که خودت هم عادل نیستی؟ در این صورت، نمی‌توانی کشیش خدا باشی.’

اما به جای این‌که با من موافقت کند، با توهین مرا ترک کرد.

او حتی به من فرصت نداد که این را بگویم:
‘عبرانیان ۹:۲۷ می‌گوید که انسان فقط یک‌بار می‌میرد.
اگر عیسی، لازار را زنده کرد، پس او کجاست؟ آیا نباید دوباره می‌مرد؟’

«»وقتی حقیقت با انکار روبه‌رو می‌شود، واکنش همیشه منطقی نیست.»»

او بیشتر در هزارتوی خود فرو رفت، اما من مدت‌ها پیش از آن خارج شدم و امیدوارم به دیگران کمک کنم تا از هزارتوهای فریب فرار کنند،
تا آن‌ها نیز بتوانند به دیگران کمک کنند.

اما همان‌طور که من شاهد بوده‌ام و برخی از کسانی که این پیام را می‌خوانند نیز شاهد خواهند بود، همه قادر به فرار نخواهند بود،
زیرا حقیقت سازگار است و بنابراین تناقض را نمی‌پذیرد.

و هنگامی که تناقضات فاش می‌شوند، هزارتوهای شیطانی او خشمگین می‌شوند،
زیرا «شیطان» به معنای «تهمت‌زننده» است و شهادت یک تهمت‌زننده همیشه ناهماهنگ است.
اما دیگران از هزارتوهای او خارج خواهند شد، زیرا انسجام را دوست دارند و قادرند نور را ببینند و آن را دنبال کنند.

کسانی که این خدایان سرکش را می پرستند از صلح و عدالت صحبت می کنند، اما در حقیقت خدایان تهمت و خشونت را می پرستند.

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf
«عشق جهانی خدا: آیا خدا می‌تواند هم شاهد دروغین و هم متهم دروغین را دوست داشته باشد؟
اشعیا ۴۲:۱۲: «خداوند را جلال دهید و ستایش او را در جزایر اعلام کنید.» ۱۳ «خداوند مانند یک جنگجوی قدرتمند بیرون خواهد رفت؛ مانند یک مرد جنگی بر دشمنان خود پیروز خواهد شد.» (این متن، آموزه دوست داشتن دشمنان را رد می‌کند.) مکاشفه ۱۴:۷: «از خدا بترسید و او را جلال دهید، زیرا زمان داوری او فرا رسیده است. او را که آسمان‌ها، زمین، دریا و چشمه‌های آب را آفرید، پرستش کنید.» (مکاشفه پیشگویی اشعیا را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که «چشم در برابر چشم» هرگز منسوخ نشده است. روم پیام اصلی را تحریف کرد.)

خروج ۲۱:۱۶: «هر که شخص دیگری را بدزدد، باید کشته شود.» مکاشفه ۱۳:۱۰: «اگر کسی به اسارت برود، به اسارت خواهد رفت. اگر کسی با شمشیر بکشد، با شمشیر باید کشته شود. این مستلزم صبر و ایمان از جانب مقدسین است.» (این نشان می‌دهد که برخی از افراد صالح محکوم به اسارت بودند، اما همچنین تأیید می‌کند که آدم‌ربایان با عواقب آن روبرو خواهند شد: مجازات اعدام.)

این من در سال ۲۰۰۰ هستم. من ۲۴ ساله بودم و می‌خواستم همسر خوبی پیدا کنم، همانطور که در امثال ۱۹:۱۴ خوانده بودم. به همین دلیل می‌خواستم خدا را راضی کنم – تا او مرا با زنی صالح برکت دهد. من پس از خواندن خروج ۲۰:۵، کلیسای کاتولیک را ترک کردم و خشمگین شدم. من اعتراض کردم زیرا متوجه شدم که بت‌پرستی به من آموخته شده است، نه پرستش واقعی خدا. آنها به من آموختند که به مجسمه‌ها و تصاویر دعا کنم، گویی خدا قادر به شنیدن مستقیم دعاهای من نیست. آنها به من آموختند که به اصطلاح واسطه‌ها دعا کنم، گویی خدا از دور ناشنوا است. اما هم بستگان متعصب کاتولیک من و هم برخی از متعصبان پروتستانِ معتقد به کتاب مقدس، نه اشتیاق من برای هدایت آزادانه دیگران را تحمل کردند و نه خشم برحق من را وقتی فهمیدم که توسط کلیسا فریب خورده‌ام. بنابراین آنها به دروغ مرا به بیماری روانی متهم کردند و با استفاده از این بهانه، سه بار مرا ربودند و در مراکز روانپزشکی حبس کردند، جایی که شکنجه داروهای اجباری را متحمل شدم. روانپزشکی که استخدام کرده بودند مانند یک قاضی فاسد عمل کرد و مرا در یک محاکمه ناعادلانه به خاطر پول – به اسارت و شکنجه – محکوم کرد. من عدالت می‌خواهم: مجازات اعدام برای کسانی که مرا ربودند و کسانی که به دروغ مرا به این منظور متهم کردند.

تنها در سال ۲۰۱۷، زمانی که زمان بیشتری برای مطالعه کتاب مقدس داشتم، فهمیدم که چرا به دست بت‌پرستان افتاده‌ام، حتی با اینکه علیه بت‌پرستی صحبت کرده بودم. بدون اینکه متوجه شوم، از شورش‌های دیگر علیه خدا دفاع می‌کردم، زیرا با گفتن «»کلیسای کاتولیک مبتنی بر کتاب مقدس نیست»»، تلویحاً می‌گفتم که کتاب مقدس فقط شامل حقیقت است. به همین دلیل است که خدا مرا اصلاح کرد – با استفاده از آن افراد شرور برای متوقف کردن دفاع کورکورانه من از کتاب مقدس. اما خدا نگذاشت من بمیرم، زیرا او می‌دانست که من مرد عادلی بوده‌ام – و هنوز هم هستم. (متی ۲۱:۳۳-۴۴، مزامیر ۱۱۸:۱۰-۲۶)

عشق جهانی عدالت نیست، زیرا عدالت نمی‌تواند از عشق بی‌قید و شرط ناشی شود.

این یک اختراع رومی بود – شورشی که در لباس دین پنهان شده بود.

آیه معروف یوحنا ۳:۱۶، «»زیرا خدا جهان را آنقدر دوست داشت…»» و عبارت اول پطرس ۳:۱۸، «»صالحان برای ظالمان مردند»»، به طور گسترده برای ترویج ایده عشق جهانی خدا که همه را، صرف نظر از رفتارشان، در بر می‌گیرد، مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این پیام نشان می‌دهد که عیسی جان خود را برای نجات بشریت، صرف نظر از اینکه صالح باشند یا ظالم، فدا کرد، که این امر منجر به این آموزه شده است که ایمان به مسیح برای رستگاری کافی است.

با این حال، این مفهوم با پیام‌های موجود در امثال در تضاد است: امثال ۱۷:۱۵ می‌آموزد که هر کسی که شریران را توجیه و صالحان را محکوم کند، مورد نفرت خداست. ایده توجیه ظالمان صرفاً با پذیرش یک آموزه، خلاف عدالت است. علاوه بر این، امثال ۲۹:۲۷ تأکید می‌کند که صالحان از ظالمان متنفرند و ظالمان از صالحان متنفرند. از آنجایی که عیسی عادل بود، غیرقابل تصور است که او جان خود را برای عشق به ظالمان فدا کرده باشد.

این تضاد، تنشی اساسی بین جهان‌شمولیِ ترویج‌شده توسط روم و تزریق هلنیسم را آشکار می‌کند. هلنیسم در کتاب مقدس در آموزه عشق به دشمنان آشکار است، که کپی گفته کلئوبولوس لیندوسی، یونانی متولد قرن ششم است که نوشت: «به دوستان و دشمنان خود نیکی کنید، تا برخی را حفظ کنید و برخی دیگر را جذب کنید.» این تضاد بین عشق جهانی و عدالت گزینشی به ما نشان می‌دهد که چگونه دین واقعیِ مورد آزار و اذیت، هلنی شد تا مسیحیت ایجاد شود.

خدا همه را دوست ندارد، زیرا عشق ورزیدن به معنای محافظت است؛ و اگر خدا هم طعمه و هم شکارچی را محافظت می‌کرد، هیچ‌کس را نجات نمی‌داد.

مزمور ۵:۱۲ زیرا تو، ای خداوند، صالحان را برکت خواهی داد؛ تو آنها را با لطفی همچون سپر احاطه خواهی کرد.

مزمور ۵:۴ زیرا تو خدایی نیستی که از بی‌عدالتی لذت می‌برد؛ ظالمان با تو ساکن نخواهند شد. ۵ احمق‌ها در برابر تو نخواهند ایستاد؛ تو از همهٔ گناهکاران بیزار هستی. ۶ تو کسانی را که دروغ می‌گویند نابود خواهی کرد؛ خداوند از مرد خونخوار و تهمت‌زن بیزار خواهد بود.

کسی که همه را دوست دارد، از هیچ‌کس محافظت نمی‌کند.

خدا نمی‌تواند درستکار و بدکار را به یک اندازه دوست داشته باشد، بدون اینکه به یکی از آنها خیانت کند.

اگر خدا هم طعمه و هم شکارچی را محافظت می‌کرد، نسبت به هر دو بی‌عدالتی می‌کرد.

دوست داشتن یعنی جانبداری کردن؛ و خدا از قبل طرف خودش را انتخاب کرده است.

عشقی که بین تهمت‌زن و بی‌گناه تمایز قائل نشود، عشق نیست، خیانت است.

خدا عشق خود را به طور تصادفی توزیع نمی‌کند؛ او انتخاب می‌کند، محافظت می‌کند و قضاوت می‌کند.

کسی که از شکارچی محافظت می‌کند، طعمه را محکوم می‌کند – و خدا بی‌عدالت نیست.

عشق واقعی جدایی را می‌طلبد: بین مقدس و نامقدس، بین خود و دیگران.

دوست داشتن یعنی جانبداری کردن، و خدا از قبل طرف خودش را انتخاب کرده است. به همین دلیل است که او آنها را انتخاب کرده است: زیرا کسی که همه را دوست دارد، فقط تعداد کمی را انتخاب نمی‌کند.

متی ۲۲:۱۴ زیرا بسیاری فراخوانده می‌شوند، اما تعداد کمی برگزیده می‌شوند.

محبوبیت یک پیام، منسجم بودن یا نبودن آن را تعیین نمی‌کند. پیام ممکن است منسجم باشد، اما تعداد کمی گوش‌های درست دارند. محبوبیت پیام به ماهیت مخاطب بستگی دارد، نه کیفیت پیام.

صحنه ۱ – معلم انسانی + میمون‌های آزرده:

یک نقاشی به سبک کارتونی از یک معلم انسانی که در مقابل تخته سیاهی پر از فرمول‌های ریاضی، مانند معادلات جبر و نمودارهای مثلثاتی ایستاده است. او لبخند می‌زند و می‌گوید: «برای کلاس ریاضی آماده‌ای؟» در مقابل او، میمون‌های کارتونی پشت میزها نشسته‌اند، کسل، آزرده یا در حال پرتاب میوه به نظر می‌رسند. صحنه، پوچ و طنزآمیز است، با عبارات اغراق‌آمیز.

صحنه ۲ – معلم میمون + میمون‌های شاد:

تصویرسازی کارتونی از یک معلم میمون در یک کلاس درس جنگلی، که موز و علائم هشدار دهنده را روی تخته سیاه می‌کشد. دانش‌آموزان میمون خوشحال هستند، لبخند می‌زنند و دست‌های خود را بالا می‌برند. کلاس از عناصر چوبی و تاک ساخته شده است. سبک آن رنگارنگ، سرگرم‌کننده و خیال‌انگیز است، مانند یک کتاب کودک.

صحنه ۳ – معلم انسان + کودکان انسان با دقت:

صحنه کلاس درس با یک معلم انسان که به کودکان مشتاق انسان آموزش می‌دهد. معلم فرمول‌های جبر و هندسه را روی تخته می‌نویسد. بچه‌ها لبخند می‌زنند، دست‌هایشان را بالا می‌برند و بسیار متمرکز به نظر می‌رسند. سبک بازیگوشانه و رنگارنگ است، مانند یک کارتون مدرسه.

«»وقت خود را با صحبت کردن با کسانی که نمی‌توانند شما را درک کنند تلف نکنید. کسانی را پیدا کنید که برای گوش دادن ساخته شده‌اند.»»

«»با یک میمون در مورد موز صحبت کنید، نه ریاضی.»»

امثال ۲۴: ۱۷-۱۹ به ما می‌گوید که از سقوط دشمنانمان شاد نشویم. اما مکاشفه ۱۸: ۶-۲۰ برعکس این را می‌پرسد. متی ۵: ۴۴-۴۸ و اعمال رسولان ۱ می‌گویند که عیسی عشق به دشمنان را موعظه کرد و عیسی رستاخیز کرد، با این حال متی ۲۱: ۳۳-۴۴ و مزامیر ۱۱۸: ۱-۲۴ نشان می‌دهند که این غیرممکن است. کتاب مقدس پیام‌های متناقضی دارد. پس چرا از اعتبار آن دفاع کنیم؟.

معنای دقیق دانیال ۱۲:۳ و حکیمان مانند روشنایی آسمان بالا خواهند درخشید؛ و کسانی که بسیاری را به سوی عدالت هدایت می‌کنند، مانند ستارگان تا ابد خواهند درخشید.

صحنه ۱ – معلم عادل + شریر آزرده:
امثال ۲۴:۱۷-۱۹ به ما می‌گوید که از سقوط دشمنانمان شادمان نشویم. اما مکاشفه ۱۸:۶-۲۰ عکس این را می‌پرسد. متی ۵:۴۴-۴۸ و اعمال رسولان ۱ می‌گویند که عیسی محبت به دشمنان را موعظه می‌کرد و عیسی رستاخیز کرد، با این حال متی ۲۱:۳۳-۴۴ و مزامیر ۱۱۸:۱-۲۴ این را غیرممکن نشان می‌دهند. کتاب مقدس پیام‌های متناقضی دارد. پس چرا از اعتبار آن دفاع کنیم؟

مزامیر ۱۱۲:۱۰ شریران خواهند دید و آزرده خواهند شد، دندان‌های خود را به هم خواهند سایید و پژمرده خواهند شد.

آرزوهای شریران به هیچ خواهد رسید.

صحنه ۲ – شریران احساس سردرگمی می‌کنند:
خدا آنها را گیج می‌کند زیرا خدا آنها را دوست ندارد، زیرا خدا همه را دوست ندارد. بنابراین خدا به آنها نشان می‌دهد که موعظه عشق جهانی فریب است و شریران علیه خدا سخن گفته‌اند.

اشعیا ۴۲:۱۷ کسانی که به بت‌ها اعتماد دارند و به بت‌های ریخته شده می‌گویند: «شما خدایان ما هستید» به عقب برگردانده و بسیار شرمنده خواهند شد.

[لینک ۱]

صحنه ۳ – معلم عادل + افراد عادل و آگاه
اشعیا ۴۲:۱۶ و من کسانی را که نمی‌بینند، اما می‌توانند ببینند، به راهی که نشناخته‌اند، با نور هدایت خواهم کرد. من آنها را به راه‌هایی که نشناخته‌اند، هدایت خواهم کرد. من تاریکی را پیش روی آنها روشن و مکان‌های ناهموار را راست خواهم ساخت. این کارها را با آنها خواهم کرد و آنها را رها نخواهم کرد.

[لینک ۲]

مکاشفه، سرود موسی را با انجیل عیسی پیوند می‌دهد: آیا انتقام موجه و بخشش ناحق واقعاً با هم سازگار هستند؟ چه کسی به ما دروغ گفت: روم یا خدا؟

آیا فکر می‌کنید شواهد کافی از هلنیسم در انجیل وجود ندارد؟ به این تناقضات، این سرنخ‌ها توجه کنید. به یاد داشته باشید: هیچ کس کورتر از کسی نیست که از دیدن امتناع می‌کند. بهتر است اعتراف کنید که فریب خورده‌اید تا اینکه از روی غرور آن را انکار کنید و فقط به کسانی که به شما دروغ می‌گویند «»آمین»» بگویید.

طبق مکاشفه 6: 9-10، کسانی که پیام واقعی را پخش می‌کنند و به خاطر آن کشته می‌شوند، برای عدالت مرگ خود فریاد می‌زنند. اگر دوست داشتن دشمنان بخشی از آموزه‌های آنها بود، انتقام نمی‌گرفتند.

علاوه بر این، سرود موسی (تثنیه 32) عشق به دشمنان را ترویج نمی‌کند، بلکه انتقام عادلانه از آنها را می‌طلبد.

مکاشفه 15: 3 سرود موسی را با سرود بره مرتبط می‌کند و نشان می‌دهد که آنها کاملاً هماهنگ هستند. این موضوع، ایده انجیل مبتنی بر دوست داشتن دشمنان را کاملاً رد می‌کند.

پیام «دوست داشتن دشمنان» از صالحانِ پیشگویی‌شده در پیشگویی‌ها نمی‌آید، بلکه از انجیلی دروغین ساخته‌ی روم می‌آید که واعظان آن حتی به آنچه موعظه می‌کردند عمل نمی‌کردند.

دجال اهدافی مغایر با اهداف مسیح را دنبال می‌کند. اگر اشعیا ۱۱ را بخوانید، خواهید دید که مأموریت مسیح در زندگی دومش این نیست که همه را دوست داشته باشد، بلکه فقط صالحان را دوست دارد. اما دجال فراگیر است: با وجود ظالم بودن، می‌خواهد وارد کشتی نوح شود؛ با وجود ظالم بودن، می‌خواهد با لوط از سدوم خارج شود.

خوشا به حال کسانی که از این سخنان رنجیده نمی‌شوند. هر که از این پیام رنجیده نشود، صالح است: تبریک به آنها.

مسیحیت توسط رومیان ایجاد شد. تنها ذهنی که به تجرد گرایش دارد – مانند ذهن نخبگان یونانی و رومی، دشمنان یهودیان باستان – می‌تواند پیامی مانند این را درک کند:

«اینان کسانی هستند که خود را با زنان آلوده نکردند، زیرا باکره هستند. هر جا که بره می‌رود، او را دنبال می‌کنند. آنها از میان مردان رهایی یافته‌اند و نوبر خدا و بره هستند.» – مکاشفه ۱۴:۴

یا چیزی مشابه مانند این:

«در قیامت نه ازدواج می‌کنند و نه ازدواج می‌کنند، بلکه مانند فرشتگان خدا در آسمان هستند.» – متی ۲۲:۳۰

هر دو آیه بیشتر شبیه صدای یک کشیش کاتولیک رومی است تا صدای یک پیامبر خدا – کسی که واقعاً این نعمت را برای خود جستجو می‌کند:

«کسی که همسری می‌یابد، آنچه را که خوب است می‌یابد و از جانب خداوند مورد لطف قرار می‌گیرد.» – امثال ۱۸:۲۲

«او زن بیوه، زن مطلقه، زن ناپاک یا فاحشه را نمی‌گیرد، بلکه باکره‌ای از قوم خود را به همسری می‌گیرد.» — لاویان ۲۱:۱۴

=
LINK1:

LINK2 [a]:

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf
«دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت نام دارد. █

وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد
امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – «»شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.»» امثال 18:22 — «»زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.»» لاویان 21:14 — «»او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.»»
📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.

او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。
( https://ellameencontrara.comhttps://lavirgenmecreera.comhttps://shewillfind.me )
این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علف‌های هرز رومی را نابود می‌کند:
مکاشفه ۱۹:۱۱
سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود «»امین و راستگو»» نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ می‌کند.
مکاشفه ۱۹:۱۹
و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمده‌اند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند.
مزمور ۲:۲-۴
«»پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او،
که گفتند: «»بندهایشان را بگسلیم و طناب‌هایشان را از خود بیندازیم.»»
او که در آسمان‌ها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آن‌ها را مسخره خواهد کرد.»»
حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت می‌جنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او می‌جنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آن‌ها نماد فریب دین‌های دروغینی هستند که با آن‌ها حکومت می‌کنند.
فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را «»همسر مسیح مسح‌شده خداوند»» نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بت‌ها را می‌فروشند و کلمات چاپلوسانه پخش می‌کنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمی‌گذارند، زیرا رهبران فاسد راه بت‌پرستی، تجرد یا قانونی‌سازی ازدواج‌های ناپاک در ازای پول را برگزیده‌اند. مقر مذهبی آن‌ها پر از بت‌ها است، از جمله کتاب‌های مقدس دروغین که در برابر آن‌ها تعظیم می‌کنند:
اشعیا ۲:۸-۱۱
۸ سرزمین آن‌ها پر از بت‌ها است، و آن‌ها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم می‌کنند.
۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آن‌ها را عفو نکن!
۱۰ به صخره‌ها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس.
۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد.
امثال ۱۹:۱۴
خانه و ثروت از پدران به ارث می‌رسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است.
لاویان ۲۱:۱۴
کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاق‌گرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.
مکاشفه ۱:۶
و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد.
اول قرنتیان ۱۱:۷
زن، جلال مرد است.

در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟

معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع می‌کنند، اما تنها دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگ‌های دینی دفاع می‌کنم.

مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.

این داستان من است:

خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعه‌ای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاری‌ها مشخص می‌شدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد.

ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.

در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: «»تو کی هستی؟»» او در یکی از آن موقعیت‌ها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس می‌گیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب می‌رساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطه‌اش با مونیکا را علی‌رغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.

سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همان‌طور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمی‌توانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعده‌ها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک می‌کند که برخی وعده‌ها و سوگندها را می‌توان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع می‌کرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، می‌توانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او می‌دهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخ‌های روشنی نداد و با نگرش‌های طفره‌آمیز و معکوس‌کننده، فتنه را حفظ کرد.

در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده می‌شد.

خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدری‌اش، از این واقعیت که این تماس‌ها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.

این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجه‌ای سازمان‌یافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمه‌اش خواست شب‌ها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی می‌کند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیب‌تر می‌کرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمی‌شناختند. مونیکا در موسسه‌ای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمی‌کرد، اما از زمانی که پوشه‌ای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.

اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند.

آن سه‌شنبه، ژوزه هیچ چیزی نمی‌دانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.

چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمی‌اش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی می‌کرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفت‌وگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
«»شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.»»
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما می‌رفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT می‌گذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
«»آه، راست می‌گویی! من شنبه‌ها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکرده‌ام!»»
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانه‌اش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاه‌مدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت می‌کرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار می‌کشیدند، درحالی‌که فقط ۱۲ ساعت را ثبت می‌کردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا می‌داد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمی‌شد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
«»من اینجا شنبه‌ها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.»»
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنه‌ای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
«»یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمی‌شود! چه تصادفی! این همان دختری است که درباره‌اش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، می‌خواهم از او بپرسم که آیا نامه‌هایی را که برایش فرستاده‌ام، دریافت کرده یا نه. می‌خواهم بفهمم چرا این‌گونه رفتار می‌کند و علت تماس‌های مداومش را بداند.»»
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
«»ساندرا، نامه‌هایم را خواندی؟ حالا می‌توانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟»»
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشاره‌ای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
«»پس تو همان کسی هستی که دخترعمه‌ام را اذیت می‌کنی؟»»
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
«»چی؟ من او را اذیت می‌کنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس می‌گیرد! اگر نامه‌ام را بخوانی، می‌بینی که فقط می‌خواستم پاسخی برای تماس‌های عجیبش پیدا کنم!»»
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا می‌کرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیب‌های ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آن‌ها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
«»اگر او تو را اذیت می‌کند، پس به طور رسمی شکایت کن.»»
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون می‌دانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، می‌خواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرت‌زده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار می‌شد:
«»ساندرا چطور می‌دانست که من اینجا خواهم بود؟»»
چون او فقط شنبه‌ها صبح به آن مؤسسه می‌رفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر می‌کرد، احساس ترس بیشتری می‌کرد.
«»ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرت‌هایی فراطبیعی دارد!»»

این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.

شهادت خوزه █

من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگ‌های زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگ‌های دیگر.

من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئه‌های ساندرا الیزابت، هم‌کلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:

آن را روایت کرده‌ام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم.

هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم:
«»برای کسانی که به شما توهین می‌کنند دعا کنید.»»
در آن روزها، ساندرا به من توهین می‌کرد و همزمان می‌گفت که نمی‌داند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه می‌خواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود می‌کرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد.
دروغ‌های کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمی‌رسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود می‌کرد که دوست است، و من فریبش را خوردم.

دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده می‌کنند:

برای دزدی از مغازه‌ها، وانمود می‌کنند که مشتری هستند.
برای گرفتن عشر، تظاهر می‌کنند که کلام خدا را موعظه می‌کنند، اما در واقع، آموزه‌های روم را تبلیغ می‌کنند.
ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطه‌ام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است.
اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش.
تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح داده‌ام:

نمی‌خواهم دیگر انسان‌های درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم.
می‌دانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است.

شر خانواده خوزه بیشتر از ساندرا است:
شرارت خانواده خوزه از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود
خوزه با خیانتی ویرانگر از سوی خانواده خود مواجه شد. آن‌ها نه تنها از کمک به او برای متوقف کردن آزار و اذیت‌های ساندرا خودداری کردند، بلکه او را به دروغ به بیماری روانی متهم کردند. اعضای خانواده‌اش از این اتهامات به عنوان بهانه‌ای برای ربودن و شکنجه‌ی او استفاده کردند و دو بار او را به مراکز بیماران روانی و بار سوم به یک بیمارستان فرستادند.
همه چیز از زمانی شروع شد که خوزه خروج ۲۰:۵ را خواند و تصمیم گرفت کاتولیک نباشد. از آن لحظه به بعد، او از آموزه‌های کلیسا خشمگین شد و به تنهایی علیه دکترین‌های آن اعتراض کرد. همچنین به خانواده‌اش توصیه کرد که دعا کردن به تصاویر را متوقف کنند. او به آن‌ها گفت که برای یک دوستش (ساندرا) دعا می‌کند که به نظر می‌رسید جادو شده یا تسخیر شده باشد. خوزه به دلیل آزار و اذیت‌های ساندرا تحت استرس شدیدی بود، اما خانواده‌اش تحمل نکردند که او از آزادی دینی خود استفاده کند. در نتیجه، آن‌ها زندگی حرفه‌ای، سلامت و اعتبار او را نابود کردند و او را در مراکز بیماران روانی بستری کردند، جایی که به او داروهای آرام‌بخش تزریق شد.
آن‌ها نه تنها او را برخلاف میلش بستری کردند، بلکه پس از آزادی، او را مجبور کردند که با تهدید به بستری شدن مجدد، همچنان داروهای روانپزشکی مصرف کند. خوزه برای رهایی از این وضعیت تلاش کرد و در دو سال آخر این بی‌عدالتی، پس از نابودی حرفه‌ی برنامه‌نویسی‌اش، مجبور شد بدون دریافت حقوق در رستوران عمویی که به او خیانت کرده بود کار کند. در ۲۰۰۷، خوزه کشف کرد که این عمو بدون اطلاع او داروهای روانپزشکی را در غذای ناهارش می‌ریزد. او به لطف یکی از کارکنان آشپزخانه به نام لیدیا توانست حقیقت را کشف کند.
بین ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷، خوزه تقریباً ده سال از جوانی خود را به دلیل خیانت خانواده‌اش از دست داد. با نگاهی به گذشته، او متوجه شد که اشتباه او این بود که برای رد کاتولیک بودن، از کتاب مقدس دفاع کرد، زیرا خانواده‌اش هرگز به او اجازه ندادند که آن را بخواند. آن‌ها این بی‌عدالتی را در حق او انجام دادند، زیرا می‌دانستند که او منابع مالی برای دفاع از خود ندارد.
وقتی او سرانجام از مصرف اجباری داروها آزاد شد، فکر کرد که اعضای خانواده‌اش شروع به احترام گذاشتن به او کرده‌اند. حتی دایی‌ها و پسرعموهای مادری‌اش به او پیشنهاد کار دادند، اما سال‌ها بعد، دوباره به او خیانت کردند و او را مجبور به استعفا کردند. این موضوع باعث شد که خوزه بفهمد که نباید هرگز آن‌ها را می‌بخشید، زیرا نیت‌های بدشان آشکار شد.
از آن لحظه، او تصمیم گرفت که دوباره کتاب مقدس را مطالعه کند و در ۲۰۰۷ شروع به کشف تناقضات آن کرد. کم‌کم متوجه شد که چرا خدا اجازه داده بود که خانواده‌اش در جوانی او را از دفاع از کتاب مقدس منع کنند. او تناقضات کتاب مقدس را کشف کرد و شروع به افشای آن‌ها در وبلاگ‌هایش کرد، جایی که همچنین داستان ایمان و رنج‌هایی که از سوی ساندرا و به ویژه خانواده خودش متحمل شده بود را بازگو کرد.
به همین دلیل، در دسامبر ۲۰۱۸، مادرش با کمک پلیس‌های فاسد و یک روانپزشک که یک گواهی جعلی صادر کرد، دوباره تلاش کرد او را برباید. آن‌ها او را «»یک اسکیزوفرنیک خطرناک»» توصیف کردند تا دوباره او را زندانی کنند، اما این نقشه شکست خورد زیرا او در خانه نبود. شاهدانی برای این حادثه وجود داشتند و خوزه، صداهایی را به عنوان مدرک در شکایت خود به مقامات پرو ارائه داد، اما شکایت او رد شد.
خانواده‌اش کاملاً می‌دانستند که او دیوانه نیست: او یک شغل ثابت، یک فرزند و مادر فرزندش را برای مراقبت کردن داشت. با این حال، با وجود دانستن حقیقت، آن‌ها تلاش کردند که او را با همان اتهامات قدیمی بربایند. مادرش و سایر بستگان متعصب کاتولیک او این اقدام را رهبری کردند. هرچند که وزارتخانه شکایت او را نادیده گرفت، خوزه در وبلاگ‌هایش تمام این مدارک را منتشر کرد و نشان داد که شرارت خانواده‌اش از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود.

در اینجا شواهدی از آدم‌ربایی‌ها با استفاده از تهمت خیانتکاران آورده شده است:
«»این مرد یک اسکیزوفرنیک است که به شدت نیاز به درمان روانپزشکی و مصرف دارو برای تمام عمر دارد.»»

تعداد روزهای تصفیه: روز # 323 https://144k.xyz/2024/12/16/this-is-the-10th-day-pork-ingredient-of-wonton-filling-goodbye-chifa-no-more-pork-broth-in-mid-2017-after-researching-i-decided-not-to-eat-pork-anymore-but-just-the/

اینجا ثابت می‌کنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf

If o+33=16 then o=-17

«کوپید همراه با دیگر خدایان بت پرست (فرشتگان سقوط کرده، به عذاب ابدی برای شورش خود علیه عدالت فرستاده شده اند) به جهنم محکوم می شود.

استناد به این عبارات به معنای دفاع از کل کتاب مقدس نیست. اگر اول یوحنا 5:19 می گوید که «»تمام جهان در قدرت شریر است»»، اما حاکمان به کتاب مقدس سوگند یاد می کنند، شیطان با آنها حکومت می کند. اگر شیطان با آنها حکومت می کند، تقلب نیز با آنها حکم می کند. بنابراین، کتاب مقدس حاوی برخی از آن تقلب است که در میان حقایق استتار شده است. با پیوند این حقایق می توان فریبکاری های آن را افشا کرد. افراد صالح باید این حقایق را بدانند تا اگر فریب دروغ های اضافه شده به کتاب مقدس یا سایر کتب مشابه را خوردند، بتوانند خود را از شر آنها رها کنند.

دانیال 12:7 و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به او که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی، زمانها و نیمی از زمان خواهد بود. و هنگامی که پراکندگی قدرت قوم مقدس انجام شود، همه این چیزها تحقق خواهد یافت.
با توجه به اینکه «شیطان» به معنای «تهمت زن» است، طبیعی است که انتظار داشته باشیم که شکنجه گران رومی، که دشمن مقدسین هستند، بعداً در مورد مقدسین و پیام های آنها شهادت دروغ داده باشند. بنابراین، آنها خودشان شیطان هستند، و نه موجودی نامحسوس که وارد و خارج می شود، همانطور که دقیقاً با آیاتی مانند لوقا 22: 3 («سپس شیطان به یهودا وارد شد…»)، مرقس 5: 12-13 (شیاطین وارد خوک ها می شوند) و یوحنا 13:27 («بعد از او، شیطان وارد شد» به این باور رسیدیم.

هدف من این است: کمک به افراد صالح که قدرت خود را با باور به دروغ های فریبکارانی که پیام اصلی را جعل کرده اند، هدر ندهند، پیامی که هرگز از کسی نمی خواست در برابر چیزی زانو بزند یا برای چیزی که همیشه قابل مشاهده بود دعا کند.

تصادفی نیست که در این تصویر که توسط کلیسای روم تبلیغ می شود، کوپید در کنار دیگر خدایان بت پرست ظاهر می شود. آنها نام مقدسین واقعی را به این خدایان دروغین داده اند، اما ببینید این مردان چگونه لباس می پوشند و موهای خود را چگونه بلند می کنند. همه اینها در تضاد با وفاداری به قوانین خدا است، زیرا این نشانه طغیان است، نشانه فرشتگان یاغی (تثنیه 22:5).

مار، شیطان یا شیطان (تهمت زن) در جهنم (اشعیا 66:24، مرقس 9:44). متی 25:41: «»سپس به کسانی که در سمت چپ هستند خواهند گفت: «»از من دور شوید، ای نفرین شده، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است.»» جهنم: آتش ابدی که برای مار و فرشتگان او آماده شده است (مکاشفه 12: 7-12)، به دلیل اینکه حقایق را با قرآن و بدعت ها برای داشتن کتاب مقدس خلق کرده اند، برای داشتن کتاب مقدس، بدعت ها و بدعت ها را ایجاد کرده اند. انجیل هایی که آنها را آخرالزمان می نامیدند، تا به دروغ های موجود در کتب مقدس دروغین اعتبار بخشند، همه در طغیان علیه عدالت.

کتاب خنوخ 95:6: «»وای بر شما ای شاهدان دروغین، و بر آنانی که بهای بی عدالتی را متحمل می شوند، زیرا شما ناگهان هلاک خواهید شد.»» کتاب خنوخ 95:7: «وای بر شما ای ستمکاران که عادلان را آزار می‌دهید، زیرا خود شما به‌سبب آن بی‌عدالتی تسلیم و جفا خواهید شد، و سنگینی بار شما بر دوش شما خواهد افتاد.» امثال 11: 8: «»عادل از مصیبت رهایی می یابد و عادل به جای او وارد می شود.»» امثال 16: 4: «»خداوند همه چیز را برای خود آفریده است، حتی شریران را برای روز بد.»»

کتاب خنوخ 94:10: «ای ستمکاران، به شما می‌گویم که آن‌که شما را آفرید، شما را برانداز خواهد کرد. خداوند به هلاکت شما رحم نخواهد کرد، اما خداوند از هلاکت شما خوشحال خواهد شد.» شیطان و فرشتگانش در جهنم: مرگ دوم. آنها سزاوار این هستند که علیه مسیح و شاگردان وفادارش دروغ بگویند و آنها را متهم کنند که نویسندگان کفرگویی های روم در کتاب مقدس هستند، مانند عشق آنها به شیطان (دشمن).

اشعیا 66:24: «آنها بیرون خواهند رفت و لاشه مردانی را که بر من تجاوز کرده اند، خواهند دید. زیرا کرم آنها نخواهد مرد و آتش آنها خاموش نخواهد شد. و برای همه مردم مکروه خواهند بود.» مرقس 9:44: «»جایی که کرم آنها نمی میرد و آتش خاموش نمی شود.»» مکاشفه 20:14: «و مرگ و هادس به دریاچه آتش افکنده شد. این دومین مرگ است، دریاچه آتش.»

کسی که قانون کهن و عادلانه را می‌شکند، آب راکدی بر جای می‌گذارد که لاروهای دروغ در آن شنا می‌کنند.

آنها زندگی تو را برای جنگ‌های خود می‌خواهند، نه برای آزادی‌ات. دولتی که اجبار به مرگ می‌کند، شایسته اطاعت نیست.

تو نمی‌جنگی، دیکتاتور. تنها دیگران را به مرگ می‌فرستی. چون می‌دانی که حتی یک گلوله هم ارزش نداری.

سزار خود را در طلای سکه‌هایش جاودانه می‌پنداشت، اما طلا ذوب می‌شود و غرورش می‌سوزد، در حالی که ساده‌دل با افکار درخشانش او را مانند یک احمق مضحک جلوه می‌دهد.

کلام شیطان: «زن را فراموش کنید؛ جلال انسان در سجده پیش من است، با موهای بلند، برای همیشه فرشتگان من، مطیع و فداکار.»

سربازگیری اجباری: آیا واقعاً آن دو جوان باید یکدیگر را بکشند؟ یا باید دست بدهند و بپرسند چه کسی آن‌ها را به آنجا کشانده است؟

کلام شیطان: «اگر پادشاه ناعادل است، او را نقد نکن… در حالی که به ایمان تو می‌خندد برای او دعا کن.»

ابتدا آن‌ها را مجبور می‌کنند در مقابل تصاویر زانو بزنند، سپس آن‌ها را به جنگ‌هایی می‌فرستند که به آن‌ها تعلق ندارد تا برای حکومت بمیرند.

او یک کشیش سقوط‌کرده نیست، بلکه یک گرگ افشاشده است. گرگ از آسمان نمی‌افتد، به منبر بالا می‌رود.

شوراهای دروغینی که کتاب مقدس را آن‌گونه که ما می‌شناسیم پدید آوردند، آینه‌های گِلی هستند: آن‌ها اقتدار امپراتوری را بازتاب می‌دهند، نه حقیقتی را که هرگز نپذیرفتند.
اگر از این نقل‌قول‌ها خوشتان می‌آید، می‌توانید به وب‌سایت من سر بزنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/ideas.html

El Diablo no tiene derecho a atribuirle a sus enemigos sus propias características , Jesús tenía el cabello corto: El engaño mundial va mucho más allá de lo tocante a la apariencia física de Jesús https://daniel12-la-ciencia-aumentara.blogspot.com/2023/06/jesus-tenia-el-cabello-corto-el-engano.html
Réfutation des affirmations : Galilée vs. Aristote, Galindo vs. Cléobule , Daniel 12:13, #Daniel12, Jérémie 44:27, 2 Chroniques 6:9, 1 Thessaloniciens 3:13, Deutéronome 19:21, #Peinedemort , 0016 , French , #CXXRD https://ellameencontrara.com/2025/03/06/refutation-des-affirmations-galilee-vs-aristote-galindo-vs-cleobule-daniel-1213-daniel12-jeremie-4427-2-chroniques-69-1-thessaloniciens-313-deuteronome-1921-peinedemort-0016/
چرا این اطلاعات از ما پنهان شده است؟ پیامبر دروغین می‌گوید: ‘خدا پرستش تصویـرها را منع کرده است؛ ما تصویر خود را نمی‌پرستیم، فقط آن را تکریم می‌کنیم چون از پیامبر خدا اطاعت می‌کنیم. امّا اگر همین کار را با تصویری انجام دهی که از ما یا از هم‌پیمانان ما نیست، پس تو بت‌پرست هستی.’ ایمان بدون دلیل تسلیم است. عدالت نیاز به انسجام دارد.»

Zona de Descargas │ Download Zone │ Area Download │ Zone de Téléchargement │ Área de Transferência │ Download-Bereich │ Strefa Pobierania │ Зона Завантаження │ Зона Загрузки │ Downloadzone │ 下载专区 │ ダウンロードゾーン │ 다운로드 영역 │ منطقة التنزيل │ İndirme Alanı │ منطقه دانلود │ Zona Unduhan │ ডাউনলোড অঞ্চল │ ڈاؤن لوڈ زون │ Lugar ng Pag-download │ Khu vực Tải xuống │ डाउनलोड क्षेत्र │ Eneo la Upakuaji │ Zona de Descărcare

Archivos .DOCX, .XLXS & .PDF Files

Español
Español
Inglés
Italiano
Francés
Portugués
Alemán
Polaco
Ucraniano
Ruso
Holandés
Chino
Japonés
NTIEND.ME - 144K.XYZ - SHEWILLFIND.ME - ELLAMEENCONTRARA.COM - BESTIADN.COM - ANTIBESTIA.COM - GABRIELS.WORK - NEVERAGING.ONE
Go to PDF
El Rollo del OVNI
Ideas & Phrases in 24 languages
Coreano
Árabe
Turco
Persa
Indonesio
Bengalí
Urdu
Filipino
Vietnamita
Hindi
Suajili
Rumano
FAQ - Preguntas frecuentes
Lista de entradas
Download Excel file. Descarfa archivo .xlsl
Y los libros fueron abiertos... libros del juicio
Español
Español
Inglés
Italiano
Francés
Portugués
Alemán
Polaco
Ucraniano
Ruso
Holandés
Chino
Japonés
NTIEND.ME - 144K.XYZ - SHEWILLFIND.ME - ELLAMEENCONTRARA.COM - BESTIADN.COM - ANTIBESTIA.COM - GABRIELS.WORK - NEVERAGING.ONE
Go to DOCX
The UFO scroll
Ideas & Phrases in 24 languages
Coreano
Árabe
Turco
Persa
Indonesio
Bengalí
Urdu
Filipino
Vietnamita
Hindi
Suajili
Rumano
FAQ - Preguntas frecuentes
Lista de entradas
Download Excel file. Descarfa archivo .xlsl
Y los libros fueron abiertos... libros del juicio